قوم بختیاری
تاریخ ایل بختیاری
مردم بختیاری بخشی از مردم لر هستند که در جنوب غربی ایران زندگی می کنند. بر پایه سرشماری عشایر سال 1387 تنها 140342 نفر از جمعیت 5 میلیونی بختیاریها کوچنده بوده اند.
کوههای بختیاری و لرستان از هزاران سال پیش مسکن مردمانی است که آغازگر کشاورزی و اهلی کردن جانوران (مانند بز) بوده اند. دولت عیلام تا سده هفتم پیش از میلاد و سپس پارسهای آریایی بر این منطقه فرمانروا بودند. از سده چهارم هجری، نویسندگان، این منطقه را «لر بزرگ» نامیدند. در دوره صفوی، کهکیلویه و بویر احمد از آن جدا شد و بختیاری نام گرفت. دولت اتابکان لر بزرگ از 534 تا 803خ بر ناحیه بختیاری حکومت داشتند. نخستین بار در کتاب حمدالله مستوفی به واژه بختیاری برمی خوریم. او بختیاری را یکی از طوایف لر بزرگ شمرده است.
قوم بختیاری شامل دو ایل هفت لنگ و چهار لنگ می شود. سبب این نامگذاری به درستی روشن نیست ولی دو گمان قوی وجود دارد که به شرح زیر است:
برخی گفته اند که هفت لِنگ و چهار لِنگ باید باشد و سبب آن هم میزان مالیاتی است که در زمان شاه عباس صفوی از تعداد دامهای بختیاری گرفته می شد. به این صورت که بخشی از بختیاریها که داراتر بودند، در برابر هر بیست گوسفند باید یک مادیان (چهار لِنگ) به دولت می پرداختند. این بخش از بختیاریها را چهار لنگ یا چالنگ می نامیدند. بخش دیگر که فقیرتر بودند، در برابر هر 35 گوسفند باید یک مادیان می دادند. یعنی هفت لِنگ این گروه به اندازه چهار لِنگ گروه دیگر شمرده می شد. این گروه را هفت لنگ یا هفلنگ نامیدند.
اشکالی که به این فرضیه وارد است، آن است که، ملاک سنجش گروه داراتر و فقیرتر در زمان شاه عباس چه بوده است؟ به نظر می آید که بختیاری باید پیش از دوره شاه عباس نیز دو شاخه بوده باشند.
فرضیه دوم که درست تر می نماید این است که لَنگ به معنی زمین یا تکه زمینی با مساحت معین بوده است. عبارت "لَنگ" در نام شهرهایی مانند لنگرود و بندر لنگه و لنگان یا لنجان هم وجود دارد. در گویش هفت لنگ، واژه "آولَنگ" معنی " چراگاه" می دهد. در گویش چهار لنگ واژه "لَنگی" وجود دارد به معنی "مقدار زمینی که گاو در یک مرحله شخم می زند". آیا " لَنگ" ارتباطی به " شخم" و یا " خیش" دارد؟ در زبان بختیاری پیش از اسلام واژه "لَنک" وجود داشته است به معنی "رودخانه" و "لَنگ" صورت تغییر یافته ی "لَنک" است و اشاره به تعداد رودخانه های موجود در دو قلمرو چهارلنگ و هفت لنگ دارد. مجموعه ی این اطلاعات این نظر را تقویت می کند که واژه ی "لَنگ" باید به هر حال به نوعی تقسیم بندی یا تفکیک قلمرو بر اساس چراگاه، یا رودها و یا زمین زراعی اشاره داشته باشد. به نظر می آید که لنگ را باید کوتاه شده واژه لانگَلهَه سانسکریت دانست که به معنی خیش است و با شخم زدن رابطه دارد.
در میان بختیاریها، یک «خیش» مقدار زمینی است که صد من یا هفتصد کیلوگرم بذر در آن کاشته می شود. می توان همین مقدار زمین را به عنوان یک «لنگ» در نظر گرفت. بنابر این شاید ایل هفت لنگ دارای هفت لنگ یا هفت خیش چراگاه بودند و چهارلنگ ها نیز چهار لنگ چراگاه داشتند!
ایلخانان بختیاری پس از سقوط اتابکان لر بزرگ، از طایفه آسترکی هفت لنگ بودند که عبارتند از:
امیر بهرام آسترکی
امیر بختیار بهرامسری پسر امیر بهرام
میر عزیز پسر امیر بهرام
بابک شاه پسر امیر بختیار
تاجمیر خان پسر بابک شاه به سبب مخالفت با سیاستهای شاه عباس صفوی، در سال 978خ از ایلخانی بختیاری برکنار شد و پسرش به جای او نشست.
میر جهانگیر خان پسر تاجمیر خان؛ از سال 978 تا 1006خ حاکم مناطق بختیاری بود.
خلیل خان پسر جهانگیر خان؛ از 1006 تا 1045خ ایلخان بختیاری بود.
شاه حسین خان آسترکی
آقاسی خان بهرامسری آسترکی پسر خلیل خان
علیمراد خان پسر خلیل خان
یوسف خان پسر خلیل خان
ابراهیم خان حاجی لر آسترکی پسر شاه حسین آسترکی
شاه منصور خان آسترکی پسر ابراهیم خان
قاسم خان آسترکی پسر شاه منصور خان؛ معاصر شاه سلطان حسین صفوی.
احمد خان آسترکی پسر قاسم خان؛ در 1111خ درگذشت. در آغازین سال پادشاهی نادرشاه افشار، علیمراد خان زلقّی چهارلنگ سر به فرمان وی نداد و نادرشاه با او وارد جنگ شد. علیمراد خان شکست خورده و در 1115خ کشته شد.
ابوالفتح خان آسترکی پسر قاسم خان؛ در 1111خ به همراه چندین تن از سران آسترکی به اصفهان کوچانده شد و به فرمان نادرشاه، حاکم مرو شاهجان شد. ابوالفتح خان تا زمان پادشاهی ابراهیم افشار در مرو شاهجان بود و به فرمان ابراهیم شاه افشار، حاکم اصفهان شد. علیمردان خان چهار لنگ در 1129خ به اصفهان حمله کرد و از کریم خان زند هم یاری گرفت. سرانجام سه سردار با هم پیمان همکاری بستند. کمی بعد ابوالفتح خان توسط علیمردان خان کشته شد و علیمردان خان نیز در 1134خ به دست یکی از نزدیکان کریم خان از پای درآمد و حکومت کریم خان زند رسما آغاز گردید که تا 1157خ ادامه داشت.
حسین خان پسر ابوالفتح خان
رمضان خان آسترکی پسر احمد خان
علی صالح خان بهرامسری آسترکی پسر یوسف خان؛ فرمانده قشونی چهار هزار نفری را در سپاه نادرشاه عهده دار شد و در فتح قندهار نقش اساسی بازی کرد.
ابدال خان بهرامسری آسترکی پسر علی صالح خان؛ به دست آقامحمد خان قاجار کشته شد.
ابوالفتح خان بهرامسری پسر علی صالح خان
حسام خان بهرامسری پسر ابدال خان
علی خان گاهیوند آسترکی
نظرعلی خان گاهیوند آسترکی
روشنعلی خان گاهیوند آسترکی
خوانین بعدی بختیاری از طایفه دورکی و از تیره زراسوند بودند. نیای آنان شخصی به نام حیدر از ایل پاپی در جنوب لرستان بود. حیدر به سبب اختلاف خانوادگی، به لر بزرگ کوچید و در نزد طایفه زراسوند پناهنده شد و به دامادی شهباز خان رسید. پس از مرگ شهباز خان، حیدر به کلانتری ایل زراسوند برگزیده شد. شهبازخان خدرسرخ پسری به نام محمدعلی خان داشت و او پسری به نام علیداد داشت که داماد کلبعلی خان دورکی شد.
مشهورترین خوانین بختیاری در سده سیزدهم به شرح زیرند:
اسدخان بختیاروند یا بهداروند معروف به شیرکُش، یکی از خانان بزرگ بختیاری از شاخه هفت لنگ بود. جنگهای اسدخانی (1189 تا 1219خ) که میان اسدخان بهداروند هفت لنگ و حبیب الله خان دورکی هفت لنگ روی داد، از مهمترین رویدادهای تاریخ بختیاری است. آنان به خاطر مخالفت با فتحعلی شاه قاجار، مدتی در تهران زندانی بودند. کمی بعد به شرطی که مواد سوختی توپخانه سپاه شاه قاجار را از جنگلهای زاگرس فراهم کنند، آزاد شدند. اسدخان شرط را عملی نساخت و سپاه فتحعلی شاه رهسپار منطقه بختیاری شد تا شورشیان را سرکوب نماید. جنگ کُلُنچی در سال 1191خ میان دو گروه درگرفت. اسدخان و یارانش توانستند از حلقه محاصره رها شوند و در دژ ملکان (دژ اسدخان) پناه بگیرند. بختیاریها چندین سال در پای دژ با نیروهای شاه قاجار درگیر بودند و سرانجام اسدخان حاضر به همکاری شد و صلح برقرار گردید. پس از مرگ اسدخان، پسرش جعفرقلی خان بهداروند به رهبری طایفه رسید و در 1247خ درگذشت.
محمدتقی خان پسر علی خان پسر حبیب الله خان پسر رشید خان کیان ارسی بود. مادر رشید خان، خواهر علیمردان خان محمود صالح بود که به خواست کریمخان زند کشته شد. از طایفه محمود صالح ایل چهارلنگ بود که در 1212خ بر علیه حکومت مرکزی قیام کرد و شهرهای خوزستان و فارس را نیز متصرف شد. قیام او در 1220خ با همکاری حسینقلی خان هفت لنگ و معتمد الدوله (حاکم اصفهان) سرکوب شد. محمدتقی خان در تهران زندانی شد و در 1230خ درگذشت.
حسینقلی خان ایلخانی (1200 تا 24 خرداد 1261خ) پسر جعفرقلی خان دورکی. زاده جونقان (32 و 9 شمالی، 50 و 41 شرقی) در شهرستان فارسان استان چهارمحال و بختیاری. پدرش در 28 آذر 1215خ در جنگ منار و توسط جعفرقلی خان بهداروند کشته شد. حسینقلی خان به همراه دو برادرش، امامقلی خان حاجی ایلخانی و رضاقلی خان ایل بیگی، تحت سرپرستی عمویشان، کلبعلی خان دورکی قرار گرفتند. کمی بعد سه برادر با عمویشان اختلاف پیدا کردند و درگیر جنگهای دراز شدند. جعفرقلی خان بهداروند پسر اسدخان، در این جنگها با کلبعلی خان همکاری داشت. سرانجام این سه برادر بودند که بر عمو چیره شدند. حسینقلی خان در 1225خ توانست فرمان حکومت بر منطقه بختیاری را از حاکم اصفهان برای یکی از عموهای پیر خود بگیرد و در عمل خود به حکومت بپردازد. حسینقلی خان خود را به حکومت مرکزی نزدیک نمود و شورش محمدتقی خان چهار لنگ را نیز خاموش کرد. او در جنگ ایران و انگلستان (1235خ) به نیروهای دولتی یاری رساند و در مهرماه 1239خ لقب ناظم بختیاری را دریافت کرد. در دیماه 1246خ فرمان ایلخانی بختیاری از سوی ناصرالدین شاه برای حسینقلی خان صادر گردید. ناصرالدین شاه از قدرت روز افزون خان بختیاری در هراس شد و به فرزندش ظل السلطان که حاکم اصفهان بود، فرمان داد تا خان را از میان بردارد. ظل السلطان، حسینقلی خان و دو فرزندش (اسفندیار و علیقلی) را به اصفهان فراخواند و خان را با قهوه قجری مسموم ساخت و خان در 24 خرداد 1261خ درگذشت. حسینقلی خان از 10 همسر خود، 12 دختر و شش پسر داشت.
امامقلی خان حاجی ایلخانی (1203 تا 1278خ). او پس از کشته شدن برادرش، حسینقلی خان، به ریاست ایل بختیاری رسید و تا زمان مرگ در این مقام بود. وی در شهر اردل و در کنار قبر امامزاده حمزه به خاک سپرده شد.
رضاقلی خان ایل بیگی (1209 تا 1280خ) برادر ناتنی حسینقلی خان. از 1228 تا 1261خ حاکم چهارمحال و بختیاری بود. ز 1267 تا 1270خ ایلخان بختیاری بود. در ده سال پایانی عمرش با خانواده برادرانش اختلاف شدید داشت.
اسفندیار خان ایلخانی یا سردار اسعد یکم (1223 تا 1282خ) پسر حسینقلی خان. او هفت سال پایانی عمرش ایلخان بختیاری بود. خلیل اسفندیاری (1280 تا 1362خ) پسر اوست. خلیل از 1331 تا 1340خ سفیر ایران در آلمان بود. ثریا اسفندیاری (1311 تا 1380خ)، دومین همسر محمدرضا شاه پهلوی، دختر خلیل بود.
نجفقلی خان صمصام السلطنه (1229 تا 1309خ) پسر حسینقلی خان. دو دوره نخست وزیر بود. بار نخست از 13 اردیبهشت تا 25 تیر 1288خ و بار دوم از 10 اردیبهشت تا 16 امرداد 1297خ. در دوره چهارم مجلس نیز نماینده مردم تهران بود.
علیقلی خان سردار اسعد دوم (1236 تا 1 آبان 1296خ) پسر حسینقلی خان. او از 1279 تا 1281خ به هند و مصر و مکه و اروپا سفر کرد. وی فرمانده نیروهای فاتح تهران بود. مدتی وزیر داخله و سپس وزیر جنگ شد.
خسرو خان سردار ظفر (1240 تا 6 بهمن 1312خ) پسر حسینقلی خان. کتابی درباره تاریخ بختیاری در 300 صفحه نوشته است.
یوسف خان امیر مجاهد (زاده 1249خ) پسر ششم حسینقلی خان. او در نهضت مشروطه و فتح تهران شرکت داشت و در قیام شیخ خزعل، همراه دیگر خوانین بختیاری، با شیخ خزعل همکاری می کرد. پس از سرکوب قیام، مدتی در زندان بود و آزاد شد.
بی بی مریم (1253 تا 1316خ) دختر حسینقلی خان. او از مشوقان برادرش، علیقلی خان در فتح تهران بود و خودش نیز از نخستین کسانی بود که پیش از فاتحان وارد تهران شد و در خط مقدم نبرد حضور داشت. سردار مریم بختیاری در جنگ جهانی نخست در اصفهان از آلمانیها پشتیبانی کرد و به آنها پناه داد. به همین سبب، ویلهلم دوم (امپراتور آلمان) کمان تمثال میناکاری و الماس نشان و صلیب آهنین را که مهمترین نشان دولت آلمان است، برای بی بی مریم فرستاد. سردار مریم در جهان تنها زنی است که این نشان را دریافت کرده است.
نصیر خان سردار جنگ (1234 تا 1310خ) پسر امامقلی خان. مدتی حاکم اصفهان و مدتی نیز ایلخان بختیاری بود. در دوره چهارم مجلس شورای ملی هم، نماینده بختیاریها بود. در 1303خ برای درمان به آلمان رفت و در برلین درگذشت. او را در نجف به خاک سپردند.
لطفعلی خان امیر مفخم (1236 تا 1325خ) پسر امامقلی خان. او فرمانده قشون محمدعلی شاه قاجار بود ولی در فتح تهران (1288خ) به عموزاده های خود پیوست. امیر مفخم از 1309 تا 1312خ ایلخان بختیاری بود.
سلطان محمد خان سردار اشجع (1241 تا اسفند 1302خ) پسر امامقلی خان. او از دی 1288 تا شهریور 1301خ، پنج دوره به حکومت اصفهان منصوب شد و سرانجام در پاریس و بر اثر بیماری درگذشت.
غلامحسین خان سالار محتشم (1242 تا 1329خ) پسر امامقلی خان.
محمدرضا خان سردار فاتح (1263 تا 1313خ) پسر امامقلی خان و پدر شاپور بختیار. در زندان رضاشاه تیرباران شد.
ابراهیم خان ضرغام السلطنه (1234 تا 1297خ) پسر رضاقلی خان. او فاتح اصفهان در بهار 1288خ بود و پس از فتح تهران، از مخالفان سیاستهای انگلستان شمرده می شد. وی را در فرادنبه بروجن به خاک سپردند.
جعفرقلی خان سردار بهادر و سردار اسعد سوم (1259 تا 9 فروردین 1313خ) پسر علیقلی خان سردار اسعد دوم بود و در زندان قصر کشته شد.
علیمردان خان (1271 تا اسفند 1313خ) پسر علیقلی خان محمود صالح چهارلنگ و سردار مریم. در 1302خ رئیس شاخه چهار لنگ شد و از 1308 با دولت رضاشاه وارد جنگ گردید. شیر علیمردان در 1313خ در زندان اوین اعدام شد.