Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
/* Style Definitions */
table.MsoNormalTable
{mso-style-name:"Table Normal";
mso-tstyle-rowband-size:0;
mso-tstyle-colband-size:0;
mso-style-noshow:yes;
mso-style-priority:99;
mso-style-qformat:yes;
mso-style-parent:"";
mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt;
mso-para-margin-top:0cm;
mso-para-margin-right:0cm;
mso-para-margin-bottom:10.0pt;
mso-para-margin-left:0cm;
line-height:115%;
mso-pagination:widow-orphan;
font-size:11.0pt;
font-family:"Calibri","sans-serif";
mso-ascii-font-family:Calibri;
mso-ascii-theme-font:minor-latin;
mso-fareast-font-family:"Times New Roman";
mso-fareast-theme-font:minor-fareast;
mso-hansi-font-family:Calibri;
mso-hansi-theme-font:minor-latin;}
اخشیدیان در مصر
دولت اخشیدی در 26 اوت 935م توسط محمد بن طغج در مصر تأسیس شد که تا 30 ژوئن
969م پابرجا بود. اخشید لقب فرمانروایان سغد و فرغانه بود. واژه خشثره در فارسی به
معنی شاه بود و همین واژه در سغدی و به مرور زمان به اخشید تبدیل شد. خلیفه عباسی (مقتدر)
به محمد بن طغج لقب اخشید داده بود.
اخشید در دوران ولایتداری خود در مصر، با قدرت تازه پدیدار شده ای به نام
فاطمیان در زد و خورد بود. فاطمیان نتوانستند بر اخشید چیره شوند و در سال 936م با
او از در صلح درآمدند. فرستاده خلیفه عباسی در سال 940م از اخشید شکست خورد و مصر
از بغداد مستقل شد. حکومت اخشید بر شام و حجاز هم گسترش یافت. او در 946م درگذشت و
پسرش انوجور جانشین او شد. کافور که با انوجور مانند استاد و شاگرد بود، قدرت را
در دست گرفت و انوجور تنها نام حاکم را بر خود داشت.
بىگفتگو كافور
به قدرت دلبستگى فراوان داشت زيرا از پس انوجور كه ابو الحسن على بن اخشيد ولايت
يافت، با آنكه ولايتدار جديد بيست و سه ساله بود كافور فرصت خودنمائى به او نداد و
مردم را از ديدار وى منع كرد. در حقيقت ابو الحسن در قصر خويش اسير كافور بود و
كارى جز عياشى و عبادت نداشت. او نيز مانند برادرش انوجور، از كافور 400 هزار
دینار مقررى سالانه مي گرفت و جز به نام ولايت نداشت و همچنان بود تا به همان علت
كه انوجور مرده بود او نيز بمرد (سال 355ق؛ 960م)
از پس ابو
الحسن، فرزندش احمد وارث مقام او بود اما كافور نگذاشت او را به ولايت بردارند؛ به
اين بهانه كه وى خردسال است و صلاحيت حكومت ندارد. ماهى گذشت و اميرى تعيين نشد؛
آنگاه كافور نامهاى از خليفه عباسى نشان داد كه ولايت مصر را به او داده بود و
همراه آن خلعتها بود و بر منبرها نام او گفتند و عنوان او همچنان كه از پيش بود،
استاد بود.
بدين گونه كافور دو سال و چند ماه بر مصر
حكومت كرد. دوران وى حوادث بسيار داشت. قرمطيان در شام آشوب كردند و شهرها را
چپاول كردند و يك كاروان مصرى را كه به مكه ميرفت و بيست هزار شتر داشت زدند. در
مصر نيز زلزلههاى سخت شد و حريقى بزرگ رخ داد كه هزار و هفتصد خانه را در فسطاط
بسوخت. پادشاه نوبه نيز بر مصر هجومى سخت برد و چند شهر را بسوخت و مردم آن را با
شمشير بكشت و مالشان را به غارت برد. از همه بدتر كمبود آب نيل بود كه بلای بلاها
بود.
به دوران حکومت
كافور، المعز، خليفه چهارم فاطمى، آهنگ حمله به مصر كرد و با سپاه خويش به حدود
غربى ولايت رسيد و بر واحهها دست يافت. كافور نيروئى به مقابله او فرستاد و خليفه
فاطمى را از قلمرو خود براند؛ اما دعوتگران فاطمىان را كه به حضور وى آمدند به
نيكى پذيرفت و بسيار كسان از اطرافيان و بزرگان دولت وى به خليفه فاطمى وعده ارادت
دادند.
ابو المحاسن به
نقل از ذهبى گويد: «كافور شاعران را تقرب مي داد و جايزههاى بزرگ مىبخشيد .هر شب
به حضور وى سرگذشت و اخبار دولت اموى و عباسى را مىخواندند.نديمان بسيار داشت،
حرمت و شوكت او بزرگ بود، حاجيان فراوان داشت و كنيزان آوازه خوانش بيشمار بودند،
غلامان سياه و سپيد چندان داشت كه به وصف نمي گنجد.قدرتش از اخشيد فراتر رفت، خلعت
و بخشش بسيار مي داد، رموز سياست را نيك مي دانست، مدبر و باهوش بود، با معز فاطمى
مدارا مي كرد و چنان مي نمود كه دل با او دارد و از سوى ديگر اطاعت عباسيان مي كرد
و با ملايمت و فريب كار خويش را پيش مي برد و حكومت مي كرد.»
به دوران كافور
فقيهان و اديبان و مورخان بودند كه از جمله ايشان قاضى ابوبكر حداد و محمد بن موسى
كه سيبويه مصر لقب داشت و ابوعمر كندى و حسن بن زولاق را نام مي توان برد.
كافور به سال
357ق در شصت و چند سالگى بمرد.دوران امارت وى سيزده سال بود كه از جمله دو سال و
چند ماه به خويشتن عنوان امارت داشت.
از پس مرگ
كافور، رجال دولت، ابو الفوارس احمد نواده اخشيد را كه طفلى يازده ساله بود به
حکومت برداشتند و حسن بن عبيدالله بن طغج را كه والی شام بود، پيشكار او كردند؛
اما حسن رفتار نیكو نداشت و مردم را بيازرد و مصريان بياشوبيدند و او به ناچار
آهنگ شام كرد. معز فاطمى آشفتگى مصر را كه بغداد نيز فرصت دفاع از آن را نداشت،
غنيمت شمرد و به سال 358ق سپاهى به فرماندهى جوهر سیسیلی به تصرف آن ولايت فرستاد.
فرمانروایان اخشیدی
اخشید، محمد بن طغج 26 اوت 935م تا 24 ژوئیه 946م.
انوجور پسر اخشید تا 28 دسامبر 960م.
علی پسر اخشید تا 7 ژانویه 966م.
کافور تا 21 آوریل 968م.
احمد پسر علی پسر اخشید تا 30 ژوئن 969م.