دولت سامانیان از امرداد 253 تا 8 آبان 378خ در فرارود و
خراسان فرمانروایی داشت. قلمرو این دولت در سال 307خ، دو میلیون و 850 هزار
کیلومتر مربع وسعت داشت و شامل بخشهایی از کشورهای امروزی ایران، پاکستان،
افغانستان، ترکمنستان، تاجیکستان، ازبکستان، قرقیزستان و قزاقستان می شد.
از
میان رفتن حکومت طاهریان در 252خ و ضعف و ناتوانی تدریجی ای که از غلبه ترکان در
دستگاه خلافت پدید آمد، سرزمینهای خاوری خلافت را از نفوذ خلیفه و از امکان به کار
بستن قدرت عملی او آزاد کرد. در چنین ایمنی و آسودگی ای که به ویژه دوری از بغداد آن
را بی دغدغه میساخت، سرزمین فرارود که از عهد طاهریان یا پیش از آن به آل سامان
واگذار شده بود، به رهبری فرماندهان این خاندان، مرکز یک دولت قدرتمند شد و خراسان
و ری، و مدتی هم، گرگان، طبرستان و سیستان، از سوی خلیفه یا به حکم پیروزی و غلبه،
به قلمرو آنها پیوست. با آن که پیروزی این خاندان بر گرگان، طبرستان و سیستان
همیشگی نبود و چندان دوام نداشت، ولی خراسان و فرارود در بخش عمده دوره فرمانروایی
سامانیان، از مداخله مستقیم کارگزاران خلیفه آزاد ماند و باقیمانده دنیای باستانی
ایران، در شکل اسلامی خود، در همه این سرزمینها، زندگی تازه ای یافت.
در
دوره سامانیان، زبان فارسی از پیشرفت و شکوفایی زیادی برخوردار شد. با آن که
سامانیان در کارهای اداری زبان عربی را به کار میبردند و آن را نشان وحدت خلافت
میشمردند، امکان آن را فراهم آوردند تا شاعران فارسی دری همچون رودکی سمرقندی (درگذشته
320خ) و دقیقی توسی (درگذشته 356خ) از نخستین کسانی باشند که با گونهای از زبان
ملی خود که از تکمیل و آمیختن لهجه های محلی گوناگون فراهم آمده بود مطلب
بنویسند. این زبان در دربار سامانیان پذیرفته شد و سرانجام به عنوان زبان فارسی نوین
گسترش پیدا کرد که با اندکی تغییرات آوایی تا زمان حاضر بر جای ماندهاست. فارسی
نوین به خط عربی نوشته شد و رفته رفته هر چه بیشتر واژههای عربی به آن راه یافت
که این امر تا اندازه ای نتیجه پیشرفت جهانی تمدن اسلام بودهاست.
آثار
ادبی و علمی و تاریخی ارزشمندی در دوره سامانیان نگاشته شد. نخستین برگردان فارسی
از قرآن در دوره اسماعیل نوشته شد. تاریخ بلعمی که به نوعی برگردان فارسی از تاریخ
طبری بود، نیز در دوره سامانی به نگارش درآمد.
سامان خدا در آغاز سده دوم هجری، رئیس دهکده سامان در
نزدیکی بلخ بود. او با والی خراسان، اسد بن عبدالله قصری (102 تا 106خ)، دوستی
نزدیکی داشت. سامان خدا که زرتشتی بود، پس از مسلمان شدن، نام پسرش را به یاد اسد
بن عبدالله، اسد گذاشت. فرزندان اسد بن سامان خدا در سال 198خ از سوی مأمون عباسی
به حکومت شهرهای خراسان و فرارود منصوب شدند.
نوح در سمرقند از 198 تا 222خ. نوح در 219خ به شهر اسپیجاب
که در قلمرو ترکان قرلق بود، حمله کرد و آنان را شکست داد. برادر او (احمد) که
فرمانروای فرغانه بود، از 222خ بر سمرقند هم فرمان می راند.
الیاس در هرات از 198 تا 235خ. ابراهیم پسر الیاس از 235 تا
246خ در هرات فرمان راند. او مدتی هم سپهسالار دولت طاهریان بود.
یحیی در چاچ و اشروسنه (ازبکستان کنونی) از 198 تا 234خ.
احمد در فرغانه از 198 تا 243خ. او از 234خ بر چاچ هم فرمان
می راند.
نصر پسر احمد از 243 تا 3 شهریور 271خ. مرکز حکومت او در
سمرقند بود. نصر را باید پایه گذار دولت سامانیان شمرد. او برادرش اسماعیل را در امرداد
253خ به حکومت بخارا منصوب کرد و دولت سامانی به طور رسمی پدید آمد.
اسماعیل پسر احمد از 3 شهریور 271 تا 8 آذر 286خ. او که از
253خ حاکم بخارا بود، در 271خ مرکز حکومت را از سمرقند به بخارا منتقل کرد. دولت
قراخانیان که ترکان قَرلُق بودند، همسایه شمالی و شرقی سامانیان شمرده می شدند.
اسماعیل در سال 272خ آنان را شکست داد و شهر تراز را که امروزه در قزاقستان قرار
دارد، تصرف و کلیسای نستوریان را به مسجد تبدیل کرد. عمرو پسر لیث صفاری (حاکم
سیستان) در 4 اردیبهشت 279خ در جنگی که در نزدیکی بلخ روی داد، شکست خورد و به
اسارت اسماعیل درآمد. سامانیان با علویان طبرستان هم در جنگ بودند. محمد بن هارون
سرخسی (سردار سپاه سامانی)، محمد بن زید علوی را شکست داد و پس از مرگ محمد بن زید
در 16 مهر 279خ، طبرستان هم برای مدتی به قلمرو سامانیان ضمیمه شد. ترکان در 30
خرداد 283خ بار دیگر از اسماعیل شکست خوردند. امیر اسماعیل در 8 آذر 286خ در 58
سالگی درگذشت.
احمد پسر اسماعیل از 8 آذر 286 تا 26 دی 292خ. حکومت سیستان
در 14 امرداد 290خ از سوی احمد به سیمجور واگذار شد. شهر زرنگ (مرکز ولایت سیستان)
در 5 امرداد 292خ، پس از 9 ماه محاصره، دوباره به تصرف سامانیان درآمد. در دیماه
292خ علویان به رهبری ناصر کبیر توانستند سپاه سامانی را در نزدیکی چالوس شکست
دهند و طبرستان را دوباره تصرف کنند. علویان تا سال 307خ بر طبرستان فرمان راندند.
احمد بن اسماعیل در 26 دیماه 292خ به دست غلامانش کشته شد.
نصر پسر احمد از 26 دی 292 تا 15 خرداد 321خ. او 8 ساله بود
که به قدرت رسید. در دوم فروردین 293خ قیام اسحاق بن احمد (برادر اسماعیل) سرکوب
شد. احمد بن سهل در سال 298خ در مرو شورید ولی در آذرماه دستگیر شد و در اردیبهشت
299خ در زندان بخارا درگذشت. لیلی بن نعمان (سردار علویان طبرستان) در فروردین
300خ شهر نیشابور را از سامانیان گرفت ولی تنها سه ماه بر آن چیره بود. سامانیان
به فرماندهی سیمجور در 5 اردیبهشت 302خ از حسن بن قاسم علوی (داعی صغیر) در گرگان
شکست خوردند و این شهر دوباره به تصرف علویان درآمد. در اردیبهشت 302خ احمد بن
محمد صفاری در سیستان به قدرت رسید و از چیرگی سامانیان بر آن سرزمین کاسته شد. احمد
تا 342خ بر سیستان فرمانروا بود. شهر ری در امرداد 305خ به تصرف سامانیان درآمد و
قلمرو علویان محدود به طبرستان شد. دولت علویان که در 243خ تأسیس شده بود، سرانجام
در 25 آبان 307خ برچیده شد. در این روز، آخرین حاکم علوی در ساری و به دست اسفار
پسر شیرویه (سردار سامانی) کشته شد. دولت زیاریان در همین سالها و توسط مرداویج
تأسیس شد. وشمگیر (برادر مرداویج) که حاکم طبرستان بود (313 تا 346خ) در امرداد
315خ گرگان را به ماکان کاکی واگذاشت تا او از فرمانبرداری دولت سامانی دست بکشد. ماکان
هم چنین کرد ولی در جنگ با برادر زنش (ابوعلی چغانی) که سپهسالار سامانییان بود،
در 30 امرداد 319خ کشته شد. ابوالفضل محمد بن عبیدالله بلعمی که از 301 تا 316خ
وزیر نصر بن احمد سامانی بود، در 3 آذر 319خ درگذشت. ابوعلی بن محتاج که از سوی
سامانیان والی خراسان بود، در 8 دی 319خ در جنگ با سپاه دولت آل بویه، در اسحاق
آباد دامغان کشته شد. نصر دوم در 15 خرداد 321خ از حکومت کناره گیری کرد و در 21
فروردین 322خ بر اثر بیماری سل و در 37 سالگی درگذشت. گفته اند که چون نصر به مذهب
قرمطی (اسماعیلی) گرویده بود، پسرش (نوح) برای حفظ جان پدر، از او خواست تا از
امارت کناره بگیرد.
نوح پسر نصر از 15 خرداد 321 تا 13 امرداد 333خ. ابوعلی
چغانی که از 318خ جانشین پدرش در حکومت خراسان و سپهسالاری دولت سامانی شده بود،
در بهمن 323خ شهر ری را تصرف کرد و آل بویه را تا جنوب غربی ایران عقب راند و سپاه
سامانی تا همدان و لرستان و کردستان پیشروی کرد. نوح امانی به سبب گسترش قلمرو
سامانی، ابوعلی را از ولایت داری خراسان برکنار و به ولایت داری غرب ایران منصوب
کرد. ابوعلی از این تنزّل مقام دلگیر شد و شورید. او در دیماه 325خ بخارا را گرفت
ولی سه ماه بعد، از امیر نوح شکست خورد و گریخت. ابوعلی چغانی در آذر 327خ تسلیم
شد و در اردیبهشت 331خ دوباره به حکومت خراسان منصوب شد. منصور بن قراتگین که
جانشین ابوعلی در خراسان شده بود، در خرداد 330خ در اصفهان از آل بویه شکست خورد و
به ری عقب نشست و دو ماه بعد در همانجا درگذشت.
عبدالملک پسر نوح از 13 امرداد 333 تا 7 آذر 340خ. سامانیان
به فرماندهی محمد بن ماکان در تیرماه 334خ از آل بویه به فرماندهی ابن عمید در
اصفهان شکست خوردند. ابوعلی احمد بن محمد چغانی در آبان 334خ در ری و بر اثر
بیماری وبا درگذشت. او در 332خ از حکومت خراسان عزل شده و به رکن الدوله دیلمی
پیوسته بود. ابوسعید بکر بن مالک فرغانی که در 333خ سپهسالار سامانی و والی خراسان
شده بود، در آذر 335خ در بخارا و به دست آلپ تگین کشته شد. آلپ تگین از ترکان بانفوذ
دربار سامانی بود. آلپ تگین در بهمن 339خ والی خراسان شد و پس از مرگ عبدالملک، بر
ضد حکومت منصور سامانی شورید.
منصور پسر نوح از 7 آذر 340 تا 17 خرداد 356خ. آلپ تگین از
سامانیان شکست خورد و به غزنین رفت. او دولت غزنوی را در 341خ تأسیس کرد که تا
565خ پابرجا بود.
نوح پسر منصور از 17 خرداد 356 تا 5 امرداد 376خ. دولت
غزنویان در زمان فرمانروایی نوح سوم سامانی به قدرت روزافزونی دست یافت؛ چون
سبکتکین در 29 فروردین 356خ در غزنین به حکومت رسیده بود. ابوعبدالله احمد بن محمد
جیهانی که در امرداد 353خ به وزارت رسیده بود، در آذر 356خ برکنار شد و در 2 خرداد
357خ درگذشت. ابوالحسین عبیدالله بن احمد عتبی به وزارت برگزیده شد و تا 361خ وزیر
بود. ابوالحسن محمد سیمجور که در دیماه 340خ به سپهسالاری برگزیده شده بود، پس از
20 سال حکومت بر خراسان، در بهمن 360خ برکنار شد و حسام الدوله تاش به سپهسالاری
سامانیان و ولایت داری خراسان برگزیده شد. او یک سال بعد شورید و سرانجام در 16
آذر 366خ از ابوالحسن سیمجور شکست خورد و به گرگان گریخت و در آذر 367خ در آنجا از
بیماری وبا بمرد. ابوالحسن محمد بن ابراهیم بن سیمجور نیز در اسفند 367خ درگذشت. فائق
که بر ضد نوح سوم سامانی شوریده بود، در خرداد 369خ از بکتوزون و اینانج شکست
خورد. پایتخت سامانیان (بخارا) در اردیبهشت 371خ به تصرف بقراخان هارون قراخانی
درآمد و نوح سامانی از شهر گریخت. او پس از خروج ترکان قراخانی از بخارا، در یکم
شهریور به شهر بازگشت. محمود غزنوی پسر سبکتکین که سپهسالار سامانی و والی خراسان
شده بود، در فروردین 374خ از ابوعلی سیمجور و فائق شکست خورد. این دو سردار شورشی
سه ماه بعد، در نزدیکی توس از سپاه مشترک سامانی و غزنوی شکست خوردند. فائق به نزد
قراخانیان رفت و ابوعلی سیمجور هم به گرگانج گریخت. ابوعلی در تیرماه 375خ در
گرگانج دستگیر و به خواست سبکتکین به گردیز فرستاده شد و در 376خ در همانجا بمرد.
منصور پسر نوح سوم از 29 شهریور 376 تا 17 بهمن 377خ. سبکتکین
در امرداد 376خ درگذشت و اسماعیل جانشین پدرش شد. محمود غزنوی در اسفند همین سال بر
برادر چیره شد و حکومت 32 ساله خود را آغاز کرد. دسته ای از ترکان غز که بعدها به
سلجوقیان معروف شدند، در 13 بهمن 377خ از آمودریا گذشتند و وارد ایران شدند. منصور
دوم سامانی در 17 بهمن 377خ به دست بکتوزون و فائق (سرداران شورشی) کشته شد.
عبدالملک پسر منصور دوم از 17 بهمن 377 تا 8 آبان 378خ. سلطان
محمود غزنوی در 3 خرداد 378خ سرداران سامانی، بکتوزون و فائق و ابوالقاسم سیمجور،
را در نزدیکی مرو شکست داد. فائق در امرداد 378خ درگذشت. همه چیز آماده بود تا
قلمرو سامانی به تصرف محمود غزنوی درآید ولی نصر بن علی قراخانی توانست در 8 آبان
378خ بر بخارا دست یابد و بدین ترتیب، دولت سامانیان برچیده شد.
اسماعیل پسر نوح سوم توانست از زندان قراخانیان بگریزد. در
14 اسفند 379خ نیشابور را تصرف کرد ولی در بهمن 380خ در سرخس از نصر (برادر محمود
غزنوی) شکست خورد و به نزد غزها گریخت. در امرداد 382خ به یاری غزها توانست در
نزدیکی سمرقند بر قراخانیان چیره شود ولی غزها، اسماعیل را رها کردند و او ناچار
به گریز شد. اسماعیل در خرداد 383خ بار دیگر در سمرقند بر قراخانیان پیروز شد ولی
کمی بعد به مرو گریخت. اسماعیل سرانجام در دیماه 383خ در منطقه مهاجرنشین ابن بهیج
مرو و به دست اعراب صحرانشین کشته شد.