انسان موجودی است هوشمند و همواره در پی یافتن علل پدیداری موجودات و حالات و رویدادها بوده است. یکی از موضوعاتی که انسان همیشه در پی یافتن حقیقت آن بوده، سرچشمه آفرینش و چگونگی پیدایش جهان و موجودات و به ویژه، چگونگی آفرینش انسان و رشد و توسعه تمدن بشری می باشد.

پاسخ مردمان هر قوم و ملتی به پرسشهای بالا، اساطیر آن قوم یا ملت را شکل می دهد. افراد هر قوم باورهایی در مورد آغاز و پایان جهان دارند. باورهایی پیرامون خدایان یا خدای یکتا و رابطه آنها با پدیده ها و موجودات، روند شکل گیری و رشد تمدنها و کشورها، تاریخچه اکتشافات و اختراعات در جامعه بشری و موضوعاتی از این دست در اسطوره گنجانده می شوند.

اسطوره افزون بر ارائه تصویر از آغاز جهان و شکل گیری تمدن، تصویری از پایان جهان و زندگی انسانها و به اصطلاح، آخر الزمان هم به دست می دهد.

همان گونه که آشکار است؛ شباهت بسیاری میان اساطیر و ادیان آسمانی وجود دارد ولی تفاوت آن دو در اینجاست که: اساطیر عبارتند از باور مردمان نسبت به آغاز و فرجام جهان؛ ولی ادیان عبارتند از سخن آفریدگار جهان از آغاز و فرجام جهان.

برخی پژوهشگران اسطوره را در معنایی گسترده تر تعریف کرده اند که شامل شخصیت هایی مانند سوپرمن و دراکولا هم می شود. توجه داشته باشید که اسطوره ای که مورد نظر تاریخ پژوهان است، همانا باور مردمان کهن از تاریخ گذشته و آینده قوم و ملت خود و همچنین ساختار کیهان و دستگاه ایزدان و چگونگی اداره امور گیتی توسط ایزدان است.

مقوله دیگری که در اسطوره جای می گیرد، رابطه انسانها با ایزدان و پدیده های طبیعی و دیگر موجودات است. به طور مثال؛ اساطیر ایران شامل آفرینش جهان توسط اهورا مزدا و دشمنی اهریمن با او و آفریده هایش است. اساطیر ایرانی بیان می کنند که جهان در درازای عمر دوازده هزار ساله اش، چه تحولاتی را پشت سر گذاشته و خواهد گذاشت. انسانها یا ابرمردانی که در این تحولات ایفای نقش می کنند، چه کسانی هستند و کردارهای آنان چیست.

نقطه مشترک همه اساطیر این است که: انسانها در آغاز در جهانی آرمانی زندگی می کردند و به یک دلیل مشخص، از آن زندگی محروم شده و وارد دنیای پر از زشتیها و دشواریها می شوند. در فرجام جهان نیز، انسانها بر پایه کردارهایشان، از زندگی نیک یا بد برخوردار خواهند شد.

با آرزوی نیک فرجامی برای همه آدمیان نیک اندیش و نیک گفتار و نیک کردار.