دولت آل بویه
در سالهای ناتوانی و انحطاط بغداد که فرماندهان ترک و کرد و گیل و دیلم خلیفه را هم در تختگاه وی دست نشانده قدرت و غلبه خویش ساخته بودند، با آن که در ایران اندیشه ایجاد یک قدرت پایدار همراه با زنده ساختن حکومتی مانند حکومت ساسانیان در خاطر بسیاری از داعیه داران این دوره، از گیل و دیلم و طبری شکفته بود، به بار نشستن این آرزو آن هم در یک مدت کوتاه، تا اندازهای تنها برای آل بویه ممکن شد که آن نیز به سبب اختلافات خانگی، تقید به پیروی از دعوت زیدیان و برخورد با آشوبهای خراسان به نتیجه نرسید، با این حال بنیانگذار این سلسله علی بن بویه دیلمی ملقب به عمادالدوله و برادر زادهاش فنا خسرو بن حسن معروف به عضدالدوله، با وجود محدود بودن قلمرو خویش و با آن که در زمان آنها فرصتی هم برای زنده ساختن فرهنگ باستانی در قلمروشان پیدا نشد، باز استعداد خود را برای بازسازی وحدت و یکپارچگی از دست رفته سده های دور نشان دادند.
باری طی چندین دهه فرمانروایی آنها، قدرت خلفای عباسی، که پیش از آن نقش فعالی را در تعیین سرنوشت مردم ایران داشت، ناتوان ساخت و بدینگونه عناصر تازهای از نژادها و اقوام گوناگون مردم ایران بار دیگر آنچه را ایران با پیمودن سالها به اعراب و ترکان اهل سُنت واگذاشته بودند، این بار همراه آیین شیعه، دیگر بار، و گرچه برای مدتی کوتاه، به دست آوردند.دولت شیعی آلبویه در بخش مهمی از سرزمین ایران حضور داشت.
سه تن از فرزندان بویه که گویا شغل ماهیگیری در گیلان داشتند، به خدمت فرماندهان آل زیار در آمدند. البته، ماکان کاکی هم از آنان حمایت میکرد. فتح اصفهان برای مرداویج، ظاهراً توسط علی که برادر بزرگتر بود صورت گرفت. علی پسر بویه در آبان 312خ حکومت کرج ابودلف را از مرداویج دریافت کرد. پسران بویه که علی، حسن و احمد نام داشتند؛ توانستند در 313خ فارس را تصرف کنند. پس از قتل مرداویج در بهمن 313خ، غلامان ترک از ترس غلامان دیلمی، به خصوص ابوالحسن علی بن بویه به اطراف گریختند و میدان تنها برای دیلمیان خالی ماند. علی بن بویه به همراه برادر خود، احمد که کنیه ابوالحسین داشت به گشایش اهواز توفیق یافت (317خ). وی، غلامان ترک را که به سرداری «بجکم» در آنجا پناه گرفته بودند گریزاند.
علی بن بویه پس از به دست آوردن خوزستان، راهی فارس شد و احمد نیز به کرمان روی آورد و به فتح آن سرزمین دست یافت (324خ). سپس، به بغداد رفت و المستکفی بالله – خلیفه عباسی – را مطیع خود ساخت. خلافت بغداد که پیشرفتهای برادران بویه را با چشم خود میدید، به خاطر دیدگاه برخی از وزیران خود، از جمله «ابن مقله» با آنان از در سازش در آمد و لقب ویژه برای آنان فرستاد که علی را «عمادالدوله» و حسن را «رکن الدوله» و احمد را «معزالدوله» نامید.
همان معزالدوله بود که در بغداد دستور داد سب آل علی موقوف شود و مراسم عزاداری ماه محرم را برپاداشت. به خصوص، در ایام عاشورای سال ۳۵۲ ه. ق. که جمع کثیری در بغداد گرد آمدند و بازارها بسته شد، مردم آن روز آب ننوشیدند و در بازارها خیمه برپا کردند و بر آن خیمهها پلاس آویختند و زنان بر سر و روی خود میکوفتند. از این زمان رسم زیارت قبور ائمه رایج گردید و بغداد به دو قسمت مهم شیعه نشین (کرخ) و سنی نشین تقسیم شد. همچنین، مقام نقابت علویان هم در زمان آل بویه تأسیس شد. در زمان رکن الدوله بود که مذهب شیعه رسمیت کامل یافت.
امرای حمدانی که به حمایت خلیفه به بغداد تاختند، از معزالدوله شکست خوردند. معزالدوله در سال 326خ بصره را تصرف کرد. همچنین در سال 327خ به موصل تاخت و ناصر الدوله حمدانی را فراری ساخت. اقامت معزالدوله تا سال 346خ در بغداد ادامه داشت.
عمادالدوله، برادر بزرگتر، (متوفی به سال 328خ) از آنجا که پسری نداشت، از رکن الدوله برادرش که در ری بود درخواست کرد تا «پناه خسرو» پسرش را به شیراز بفرستد که جانشین او شود. این پناه خسرو، لقب «عضد الدوله» یافت و در شیراز به حکمرانی فارس و بنادر و سواحل خلیج فارس پرداخت.
رکن الدوله، مردی با تدبیر بود، او در 348خ به کردستان لشکر کشید و حسنویه را وادار به مصالحه کرد. وزیر او، ابوالفتح که فرزند ابن عمید بود، قرارداد مصالحه را امضاء کرد. رکن الدوله با امرای سامانی، به خصوص ابوالحسن سیمجور که از جانب سامانیان حکومت خراسان را داشت، اغلب در کشمکش بود. تنها وقتی صلح میان این دو خانواده رخ داد که امیر نوح سامانی از دختر عضدالدوله خواستگاری کرد و این ازدواج هم صورت گرفت (350خ) تا وقتی معزالدوله زنده بود، میان برادران و خانواده بویه اختلافی نبود. پس از مرگ معزالدوله (346خ) که عزالدوله بختیار، پسر معزالدوله جانشین پدر شد اختلافها بالا گرفت. این مرد بیشتر نواحی شرق کرمان را در تصرف داشت و به همین دلیل هم، عضدالدوله در 347خ یک لشکرکشی به کرمان انجام داده بود. عضدالدوله پسر رکن الدوله با عزالدوله پسر معزالدوله چندین بار به جنگ پرداخت. یکی از آن جنگها در حوالی بغداد بود که طی آن، عزالدوله شکست خورد و به موصل فرار کرد. معروف است وقتی این خبر را به رکن الدوله رساندند، از شدت خشم خود را از تخت به زیر انداخت و چند روز از خوردن باز ماند.
دوران عضد الدوله اوج قدرت و فرهنگ و هنر و ادب بود او نزد افرادی چون عبدالرحمان بن عمر بن سهل ابوحسین صوفی علم نجوم آموخته بود. او از علی بن جسین معروف به ابن اعلم که علوی بود، آموزش زیج گرفت و از ابو علی فارسی، دستور زبان عربی آموخت وی برای علما و فضلا ارزش بسیاری قایل بود و در محضر آنان مینشست و در مسائل علمی و ادبی به مناظره میپرداخت علما در سرای عضد الدوله جایگاه مشخصی داشتند و در آن محل دور از جریانات سیاسی و اختلافات مذهبی به مباحثات علمی میپرداختند. پزشکان در دربار وی اهمییت بسیار داشتند ازجمله ابوالحسن محمد طبری که طبیب مخصوص رکن الدوله بود وی حتی برای آموزش پزشکان بیمارستانی در بغداد به نام بیمارستان عضدی ایجاد کرده بود و کتابهای بسیاری از یونانی به عربی در این زمان ترجمه شد و به منجمان، ریاضی دانان، معماران، ادیبان و شاعران احترام بسیار روا میداشت. شاید بتوان او را مقتدرترین و علم دوستترین پادشاه آل بویه دانست.
با مرگ عضدالدوله دیلمی در شوال ۳۷۲ ق / مارس ۹۸۳ م، بزرگان قوم اعلام وفات او را برای سه ماه به تعویق انداختند و پس از به خاک سپاری جنازه عضدالدوله در نجف،پسرش ابوکالیجار در بغداد به امارت نشست. خلیفه هم او را صمصام الدوله لقب داد «محرم ۳۷۳ ق / ژوئن ۹۸۳ م». با امارت صمصام الدوله، اختلاف وی با برادر دیگرش ابوالفوارس شیر دل که فارس را تصرف کرده بود بالا گرفت. نزاع این دو برادر طولانی شد و بعد از حوادث بسیار شرف الدوله غلبه یافت و صمصام الدوله را به زندان انداخت. «رمضان ۳۷۶ ق / ژانویه ۹۸۷ م» و دستور داد تا وی را نابینا کنند. با مرگ شرف الدوله «۳۷۹ ق / ۹۸۹ م» برادرش ابونصر ملقب به بهاءالدوله به جای او نشست.بهاء الدوله از همان اوان امارت مواجه با مخالفت برادر بزرگترش صمصام الدوله شد. با این حال، علی رغم نابینایی، در فارس به طلب قدرت برخاسته بود و طالب سهم خود از قلمرو پدر بود. سرانجام پس از جنگهای پی در پی، بصره و اهواز به همراه فارس به دست صمصام الدوله افتاد و بغداد و نواحی دیگر برای بهاء الدوله ماند. اما فرمانروایی صمصام پس از مصالحه با بهاء الدوله دیری نپایید و خشونت رفتار او با ترکان فارس و بی تدبیریهایی که در حفظ اتحاد دیالمه آن سرزمین کرد موجب تزلزل قدرتش شد. سرانجام به وسیله پسران عزالدوله بختیار، که از زندان عضدالدوله پس از سالها رهایی یافته بودند، به قتل رسید «ذی الحجه ۳۸۸ ق / دسامبر ۹۹۸ م» و بهاءالدوله از تهدید و مخالفت او نجات پیدا کرد.
پادشاهان آل بویه
دیالمه فارس
• عمادالدوله علی پسر بویه، 312 تا 328خ. او بر خلاف مرداویج با مردمان رفتار نیکو داشت و توانست بخشهای زیادی از ایران را از زیر فرمان خلیفه عباسی خارج کند.
• عضدالدوله ابوشجاع فنا خسرو پسر رکن الدوله حسن پسر بویه، 328 تا 362خ.
• شرف الدوله ابوالفوارس شیردل پسر عضدالدوله، 362 تا 368خ.
• صمصام الدوله ابوکالیجار مرزبان پسر عضدالدوله، 368 تا 377خ.
• بهاالدوله ابونصر پسر عضدالدوله، 377 تا 391خ.
• سلطان الدوله ابوشجاع پسر بهاالدوله، 391 تا 403خ.
• ابوکالیجار مرزبان پسر سلطان الدوله، 403 تا 427خ.
• ملک رحیم ابونصر خسرو فیروز پسر ابوکالیجار، 427 تا 434خ.
دیالمه جبال (همدان)
• رکن الدوله حسن پسر بویه،
• مؤیدالدوله ابومنصور بویه پسر رکن الدوله
• فخرالدوله ابوالحسن علی پسر رکن الدوله
• مجدالدوله ابوطالب رستم پسر فخرالدوله
دیالمه عراق، خوزستان و کرمان
• معزالدوله احمد پسر بویه 312 تا 346خ
• عزالدوله بختیار پسر معزالدوله 346 تا 357خ
• عضدالدوله 357 تا 362خ
• شرف الدوله 362 تا 368خ
• بهاء الدوله 368 تا 391خ
• سلطان الدوله 391 تا 400خ
• مشرف الدوله ابوعلی پسر بهاءالدوله 400 تا 404خ در عراق.
• ابوطاهر جلال الدوله پسر مشرف الدوله 404 تا 422خ در عراق.
• ابوکالیجار مرزبان پسر سلطان الدوله از 403 در فارس، از 407 در کرمان و از 422 در عراق، تا 427خ.
• ملک رحیم پسر ابوکالیجار 427 تا 434خ در عراق.
• قوام الدوله ابوالفوارس پسر بهاءالدوله 391 تا 407خ در کرمان.
• ابومنصور فولادستون پسر ابوکالیجار 427 تا 435خ در کرمان.
دیالمه ری و همدان
• رکن الدوله حسن پسر بویه 312 تا 355خ
• مؤیدالدوله ابومنصور پسر رکن الدوله 355 تا 362خ
• فخرالدوله علی پسر رکن الدوله 355 تا 376خ. تا 362 در ری و همدان.
• مجدالدوله ابوطالب رستم پسر فخرالدوله 376 تا 408خ در ری.
• شمس الدوله ابوطاهر پسر فخرالدوله 376 تا 400خ در همدان.
• سماءالدوله ابوالحسن پسر شمس الدوله 400 تا 402خ در همدان.