اين نوشته به كوشش همسر گرانقدرم خانم منيژه رضاپور تهيه شده است.

شرح حال مقدسى (335 تا 381 ه.ق)

نام و نسب مقدسى‏

نام او شمس الدين ابوعبدالله محمد بن احمد است مقدسى به شهر بيت المقدس نسبت داده مى‏شود. به لحاظ مكان‏هايى كه ديده و يا اعمال و مهارت‏هاى او، صفت‏ها و لقب‏هاى متعددى برايش گفته شده كه در كتاب «احسن التقاسيم... » نيز آمده است مانند: فلسطينى، مصرى، خراسانى، فقيه، صوفى، ولىّ، زاهد، تاجر، جهانگرد، مؤذن، خطيب، حنفى، كردى، دانشمند، استاد و غيره.

هم چنين گاهى نام خود را تغيير مى‏داد تا بتواند در گروه‏هاى مختلف نفوذ كرده و بر جايگاه حقيقى و منزلت آنان آگاهى پيدا كند.

جدش بنّاء مشهورى در فلسطين بود و به درخواست احمد بن طولون (حاكم مصر و شام) دروازه‏هاى شهر عكا را ساخت و مقدسى مى‏گويد كه نام جدش روى ديوار شهر عكا نوشته شده است. نسب مادرش به شهر بيار در قومس (دامغان كنوني) برمى‏گردد يعنى همان محلى كه جدش ابو الطيب از آنجا به بيت المقدس مهاجرت كرد.

ولادت، رشد يافتن و علم آموختن مقدسى‏

به دليل اين كه مقدسى كتاب احسن التقاسيم را در سن 40 سالگى در سال 375 ه. نوشته است، مى‏توان دريافت كه ولادت او تقريبا در سال 335 ه. بوده است. در مورد دوران رشد او اطلاعات چندانى نداريم فقط مى‏دانيم كه او در شام رشد يافته و در 20 سالگى در مكه بوده است ولى سبب رفتن او به مكه روشن نيست.

مقدسى در طفوليت به بغداد منتقل شد و در نزد علما و دانشمندان به فراگيرى علم و فقاهت پرداخت و اولين استاد او ابو الحسين قزوينى بود. او با كتابخانه‏هاى بغداد انس گرفت و شيفته علم جغرافيا گرديد؛از اين رو به كتاب‏هاى جغرافى نويسان پيشين مراجعه نمود و بعد از مطالعه عميق پى برد كه بيشتر اين كتاب‏ها بر اساس مشاهده حضورى نويسنده صورت نگرفته و در برگيرنده اطلاعات درست نيستند. او با اعتماد بر خويش براى جبران غفلت نويسندگان پيشين و نقص كار آن‏ها، مسافرت خود را به شهرها و مناطق مختلف آغاز نمود.

اقامت او در برخى سرزمينها مثل يمن گاهى يكسال و در بعضى جاها چند روز طول مى‏كشيد و نوشته‏هاى خود را بر اساس مشاهده خود و نقل از افراد موثق آغاز نمود، و با همه طبقات مردم، گروه‏ها و مذاهب ارتباط داشت، و به منظور استفاده از كتابخانه‏ها و نقشه‏هاى جغرافيايى و اطلاعات حاكمان و اميران و افزايش مهارت خود در بيشتر مناطق با آن‏ها ارتباط برقرار مى‏كرد.

او در طول سفر، روزگار سخت و متناقضى را تجربه كرده، از يك سو گاهى به كار تجارت مى‏پرداخت و گاهى او را از مسجد بيرون مى‏راندند و در اين شرايط دشوار براى بدست آوردن هزينه زندگى به انجام دادن كارهايى مانند جلد گرفتن كتاب و حتى اجير شدن براى حمل كالا روى آورد.

و از سوى ديگر منصب‏هايى چون امامت مساجد و امين بودن نزد برخى حاكمان و اميران را عهده‏دار گرديد و پيشنهاد اداره اوقاف نيز به او شد، امّا اين تناقض‏ها در سختى و راحتى زندگى، او را از نوشتن باز نداشت.

وفات مقدسى‏

به دليل عدم ذكر زمان وفات او در منابع، تعيين تاريخ خاصى براى وفات او مشكل است امّا چون مقدسى نام خليفه عباسى الطائع را كه از 363 تا 381 ه. خلافت مى‏كرده، ذكر كرده و از طرف ديگر نام القادر را كه بعد از الطائع خلافت مى‏كرده، نياورده است؛مى‏توان تاريخ وفات او را تقريبا سال 381 ه. دانست.

مسافرت مقدسى‏

مسافرت او فقط در محدوده قلمروهاى اسلامى صورت گرفت زيرا خود او نيز نامى از شهرهاى ديگر نبرده است. او مسافرت‏هاى خود را در قرن چهارم هجرى از شرق تا غرب مملكت اسلامى به جز قلمرو اندلس و سند آغاز نمود، امّا اطلاعات او در مورد اندلس همان طور كه خود در كتابش اعتراف كرده از زائران اندلسى كه در سال 377 ه. به مكه رفته بودند، نقل كرده است و به خاطر اين كه خودش آن منطقه را نديده و از شنيده‏ها نقل كرده است، نوشته‏هاى او درباره اندلس مبهم و به دور از واقعيت مى‏باشد. با اين حال نوشته‏هاى او در اين باره خالى از فايده نيست و اگر گفته مى‏شود اطلاعات كتاب مقدسى با ارزش است مبالغه‏اى در كار نيست.

امّا اطلاعات مقدسى در مورد سند به دليل نقل از شنيده‏ها همانند گزارش‏هاى او درباره ديگر شهرهاى اسلامى، كامل نيست. گرچه تاريخ نگاران در مورد سفر او به صقليه (سيسيل) شك دارند امّا چون اطلاعات او در اين باره روشن و بى ابهام است. مى‏توان شواهدى بر مسافرت او به صقليه به دست داد.

مذهب مقدسى‏

گر چه مقدسى پيرو مذهب ابو حنيفه بود و آن را برتر از ديگر مذاهب مى‏دانست ولى به دليل سخنان ستايش‏آميز او درباره على (ع) و دفاع از ايشان، مى‏توان گفت كه گرايش به درستى راه على (ع) و ضديت با معاويه داشته و در برخى جاها نيز به گفته‏هاى على (ع) استشهاد كرده و در بعضى حوادث از ايشان دفاع كرده است. يكى از اين موارد اين است كه روزى در مسجد جامع واسط خطيب معاويه را ستايش كرد، مقدسى به خطيب اعتراض كرد و خطيب مردم را بر ضد او تحريك نمود، امّا برخى از كاتبان حاضر در مجلس به دليل آشنايى او را از هلاكت نجات دادند.

آثار مقدسى‏

تلاش‏هاى علمى مقدسى در كتابش «احسن التقاسيم فى معرفة الاقاليم» روشن و گوياست كه در نتيجه مسافرت‏هاى فراوان و تجربه او در علم جغرافيا بدست آورده است. او كتاب خود را در سن 40 سالگى كه سن كمال فكر و انديشه است، نوشت. خود او مى‏گويد: «با همه اطمينان و فراهم بودن شرايط، نوشتن كتاب را تا 40 سالگى و مسافرت به همه قلمروها به تأخير انداختم». مقدسى بعد از اين كه دست نويس خود را بر علما و بزرگان و بويژه عالم خراسانى سيد ابو الحسن على بن الحسن عرضه داشت، آن را در شهر شيراز به نگارش درآورد.

كتاب مذكور در دو نسخه دست نويس يافت شد كه يك نسخه آن بر اساس الفاظ مقدسى در سال 375 ه. و نسخه دوم كه ياقوت حموي از آن بهره برده در سال 378 ه. كامل شده است. در يكى از نسخه‏ها به سامانيان و در ديگرى به فاطميان گرايش دارد به نظر مى‏رسد گرايش او به سامانيان دور از انتظار نباشد زيرا دربار سامانى از بزرگترين دربارهاى قلمرو اسلامى است و علما و اديبان را در آن جمع كرده است و مقدسى نيز از سيره و روش آن‏ها تمجيد مى‏كند. امّا گرايش او به فاطميان در نسخه ديگر شايد به لحاظ علاقه‏اش به علويان باشد.

احسن التقاسيم اولين بار توسط اشپرانگر كه نسخه خطى كتاب را از هند آورد، به اروپا شناسانده شد. اين كتاب در قسمت دوم از مجموعه المكتبة الجغرافية العربية در ليدن هلند و در سال 1877م به همراه ترجمه لاتين آن چاپ شد. چاپ دوم آن سال 1906م به همراه ترجمه فرانسوى و شرح و تعليق، صورت گرفت. و هم چنين سال 1897-1901م در ضمن جزء اول المكتبة الهندية با مقدارى اختصار به چاپ رسيد و به قلم «رانكينگ» و «آزو» ترجمه شد. نسخه خطى ديگرى نيز در قسطنطنيه با عنوان «كتاب الاقاليم» وجود دارد.

مقدسى در يك جا به صراحت مى‏گويد كه در 375 ق 40 ساله و در مركز فارس بوده، و تأليف كتاب را به پايان برده است. وى همچنين گويد كه دو سال بعد آن را در مكه به يك عالم اندلسى عرضه كرده است. اما باسورث بر پايه عبارتى از احسن التقاسيم چنين حدس مى‏زند كه اين اثر در پايان دوران سعد الدوله پسر سيف الدوله حمدانى (د 381 ق) تأليف شده است، زيرا در احسن التقاسيم (ص 375) از حكومت خاندان حمدانى بر شهر بدليس به صورت گذشته ياد مى‏شود.

كتاب بر يك پيش گفتار و دو بخش تقسيم شده است. پيش گفتار كه بيش از يك هفتم كتاب را در بر دارد، شامل اين مطالب است: روش تدوين كتاب، پيشگامان جغرافيا، بيان اصطلاحات، تاريخ تأليف، چند تذكر، فهرست محتويات، درياها و ترسگاههايش، رودخانه‏ها، شهرهاى همنام، لهجه‏ها، شيوه بيان مؤلف، ويژگيهاى هر سرزمين، مذهبها و دسته بندى آنها، راهها، گنبد و بارگاههاى افسانه‏اى، جدولى براى كارگزاران، اقليمها و نماى كشور اسلام. در بخش نخست 6 اقليم عربى، و در بخش دوم 8 اقليم عجمى معرفى مى‏شود. در بخش اول نصف جهان اسلام آن روز كه در بيرون جزيرة العرب قرار داشت، عرب ناميده شده است و مردم 5 اقليم بين النهرين، اقور (اثور)، شام، مصر و مغرب (شمال افريقا كه به سبب هم نژاد بودن با تازيان توانسته بودند اين زبان را بياموزند) عرب شمرده شده‏اند. در بخش دوم به معرفى 8 اقليم عجمى:خاوران، ديلم، رحاب (ارمنستان، اران و گرجستان) ، كوهستان (آذربايجان و كردستان) ، خوزستان، فارس، كرمان و سند پرداخته است. اين بخش كتاب با يك رساله كوتاه در جغرافيا تأليف قباد، پادشاه ساسانى آغاز مى‏شود.

احسن التقاسيم همانند صورة الأرض ابن حوقل و المسالك و الممالك اصطخرى حاصل سالها سفر مؤلف به كشورهاى اسلامى آن روزگار است. در حقيقت مؤلف به بخش مركزى جهان اسلام قناعت نكرده و به فلسطين و خراسان نيز سفر كرده است. مؤلف فلسطين، شام، جزيرة العرب، عراق و ايران را درست مى‏شناسد و ليكن باختر جهان اسلام (مراكش و اسپانيا) را نديده است و در خاور نيز آگاهى درست او از حدود سند تجاوز نمى‏كند.

مقدسى در سرآغاز كتاب، صفحه‏اى مسجع و پر تصنع ساخته و در آن از چگونگى سفرها و برخوردهاى خود با طبقات و قشرهاى گوناگون مردم براى به دست آوردن معلومات جغرافيايى سخن گفته است.

اين اثر تنها درباره جغرافياى كشورهاى اسلامى است و مؤلف در توجيه اين مطلب مى‏گويد: من بلاد كفر را معرفى نمى‏كنم، زيرا كه بدانها در نيامده‏ام. حتى درباره برخى از شهرها چون طرطوس مى‏گويد: چون اكنون به دست روم است، بدان نمى‏پردازم. او هدف از تأليف كتاب را نشان دادن سودمندى فراگير دانش جغرافيا دانسته، و سعى در ابطال برخورد صرف با اين علم همچون يك وسيله كار، راهنمايى براى راهداران يا وسيله وقت گذرانى و يا حتى خواندن داستانهاى شگفت‏انگيز براى داستان سرايان كرده است. مى‏توان ادعا كرد كه تعريف جغرافيا در اين كتاب به تعريف امروزى آن نزديك شده، و شامل جغرافياى طبيعى، اقتصادى، اجتماعى، انسان شناسى و اعتقادات است.

 

مقدسی مانند دیگر مورخان و سفرنامه نویسان کتابش را با اقلیم عرب آغاز کرده و ضمن بیان موقعیت هر شهر و تعداد شهرهای آن ،به نحوی بسیار زیرکانه  به بیان ویژگیهای مردم در هر منطقه پرداخته  است . اما در مورد کتاب او می توان گفت کتابی ارزشمند در باب فرهنگ عامه است .این اثر دو قسمت جداگانه دارد که  قسم اول درباره اقالیم عرب و قسم دوم مربوط به ایران می باشد .در هر فصل ضمن بیان ویژگیهای جغرافیایی هر مکان ، بخشی را به آداب و رسوم و فرهنگ و زندگی روزمره مردم اختصاص داده است. مقدسی در بیان آنچه که نوشته می گوید: «مطالب کتاب را به سه نوع تقسیم نمودم اول آنچه که دیده ام ، دوم آنچه که از مردم مورد اعتماد شنیده ام ، سوم نقل آنچه که دیگران نوشته اند . کتابخانه پادشاهی نبوده که ندیده ام و با پارسیان و اهل ذکر معاشرت کردم.»

ویژگی مهم کتاب این است که تمام اموری که مربوط به فرهنگ عامه میباشد در این اثرمی توان یافت . مقدسی چیزی را از قلم نیانداخته  است وی از خوراک گرفته تا بازرگانی ، از امور مربوط به عبادت تا امور مربوط به خراج را ذکر کرده است .آنچه که شنیده و دیده و از مطالب کتب دیگر گرفته یکجا گردآوری کرده و در اختیار ما قرار داده است .مردم شناسی مقدسی قابل تحسین است . علاقه مندی به فرهنگ مردم در اقالیم مختلف شرق اسلامی بیش از هر چیزی ناشی از ذوق و ذکاوت اوست. مقدسی درمورد برخی مناطق اطلاعات چندانی  بدست  نمی دهد .مثلاً آنچه را  که در مورد فرهنگ عامه مردم ایران صحبت کرده است  درباره عربستان یا عراق نگفته است. او در بخش مربوط به ایران آیین همسر داری در دیلم را بیان کرده است  که نشانگر  جذابیت این آیین برای او بوده است. وی همچنین امور اقتصادی را مد نظر قرار داده است و از اوزان و کیلها و نوع پول مورد استفاده مردم به خوبی تعریف کرده است.

موضوع بحث در كتاب، تحقيقاتى همه جانبه درباره بخشهاى اسلامى ربع مسكون، بيان حرفه‏هاى اقتصادى-بازرگانى و مذهبى مردمانى است كه در آنجا به سر مى‏بردند. روش مؤلف عينى و بر اساس مشاهده و بررسى كتابهاى كتابخانه‏هاى رى، رامهرمز، شيراز، بصره و جز آن است. مؤلف مشخصات بخشها را از نظر نفوس، زبان، اختلافات جسمى و اعتقادات مذهبى، اختلاف وسايل توليد، سكه‏ها، خوراك، آبيارى، كالاى وارداتى و صادراتى، راههاى ترسناك، منزلگاهها، فاصله شهرها، همچنين زمين شناسى نواحى گوناگون، فقر و غناى سرزمينها و ديدنيها معين كرده است. مؤلف همچنين در بيان روش كار خود مى‏گويد: من درباره هر اقليم اصطلاحههاى مردم آنجا را به كار خواهم برد و در جايى ديگر تأكيد مى‏كند كه از آنچه مردم برآنند، پيروى كرده است. گويا از همين روست كه در اين كتاب سرزمين اثور (موصل باستانى) را به تلفظ محلى «اثور» با «فاى» 3 نقطه نوشته است، و پس از آن ناسخان آن را به صورت «قاف» به ما رسانده‏اند. از اصطلاحات رايج در اين اثر، كلمه «جند» است كه به معناى ديه وابسته به يك شهر به كار رفته و گويا اصطلاحى محلى بوده، و مانند «اجنادين» از ريشه سريانى گرفته شده باشد. همچنين مؤلف در هر كجا كه نام مناسبى نمى‏يافته، خود نامگذارى مى‏كرده است، چنانكه منطقه ارمنستان، اران، گرجستان، آذربايجان و بخشى از كردستان را «رحاب» مى‏نامد.

مؤلف در كتاب خود توجه ويژه‏اى به زبان مردم سرزمينهاى مورد نظر دارد، چنانكه آورده است: زبان مردم در اين 8 اقليم عجمى است، برخى از آنها درى و برخى ديگر پيچيده است، همگى آنها فارسى ناميده مى‏شوند و اختلاف آنها آشكار است و من نمونه سخن هر قوم را خواهم آورد و درباره مردم كرمان گويد: لهجه ايشان فهميدنى و نزديك به لهجه فارسى خراسان است. درباره آذربايجان گويد: 70 زبان در آنجاست و درباره ارمنستان و اران گويد: مردم به ارمنى و ارانى سخن مى‏گويند، فارسى ايشان فهميدنى و نزديك به لهجه فارسى خراسان است. مردم پيرامون بصره همگى عجم هستند. زبان خوزستانيان رساترين زبان عجمان است و آن را با تازى مى‏آميزند. در صحار (در جنوب عمان و خاور يمن) فارسيان در اكثريت هستند و در بازارها به فارسى سخن مى‏گويند. اكثريت مردم عدن و جده پارسى (ايرانى) هستند، اما زبان رايج عربى است. مؤلف همچنين از جشنهاى نوروزى مردم عدن و طبل زنى آنان سخن مى‏راند.

مقدسي در احسن التقاسيم از اماكن فرهنگى هر شهر نيز سخن به ميان مى‏آورد و كتابخانه عضد الدوله و فهرستهايش در فارس و كتابخانه‏هاى رى، بصره و رامهرمز را معرفى كرده است. در حقيقت اين مطالب محقق را در بررسى چگونگى اضمحلال فرهنگى هر منطقه يارى مى‏رساند و از لا به لاى سطور آن مقاومت مردم در حفظ فرهنگ خود هويداست، چنانكه درباره قاضى بغداد-با توجه به اينكه قاضيان نسبت به ديگر مردم به حكام عرب نزديك‏ترند-مى‏گويد: از اينكه به عربى نادرست سخن مى‏گفت، شرمسار شدم.

احسن التقاسيم به زبان عربى فصيح تأليف شده است، در عين حال مؤلف فارسى را نيز خوب فهميده و از جمله‏هاى فارسى به درستى استفاده كرده است. همچنين واژگان فارسى را در جمله‏هاى عربى گنجانده است: «و لا ترى مثل آفروشتهم... و دوشابهم».

خردگرايى در سراسر اين كتاب آشكار است، هر چند كه به حد بى طرفى نمى‏رسد. داستان ابن مره كه در اين كتاب آمده است، بويى از داستان برزويه طبيب در كليله و دمنه و ابن مقفع را دارد. مؤلف هم‏نشينى با فقيهان و صوفيان و حتى آموختن از داستان سرايان را وظيفه جست و جوگرايانه خود مى‏شمارد. از تعبد و تعصب و از دشنام و دروغ پردازى دورى مى‏جويد. همچنين تمايل او به ابو حنيفه، كراميان، شيعه و صوفيان نشان سعه صدر و جست و جوگرى او از حقايق فلسفى و مذهبى براى گزينش بهترهاست و همين امر او را به برداشتهاى عرفانى از اسلام كمك كرده است، چنانكه از كشاكش او در مسجد واسط آشكار مى‏شود كه وى از مبلغان و طرفداران راستين اسلام بوده است.

احسن التقاسيم آيينه‏اى است كه اوضاع جغرافياى طبيعى، سياسى، اقتصادى و اعتقادى در كشورهاى اسلامى را به خوبى مى‏نماياند. در اين كتاب اشاره‏هايى درباره تاريخ خاندانهاى حكومتى آمده است: عباسيان، بويهيان و سامانيان. مؤلف همچنين به بررسى تعصبات مذهبى و ميزان نفوذ مذاهب فقهى مى‏پردازد. براى نمونه درباره نفوذ شيعيان و ديگر مذاهب چنين مى‏گويد: شيعيان در عمان، و كراميان در بيت المقدس آزاد بودند، اما معتزليان در عمان در نهان مى‏زيستند و اين در اثر فشار قشريان سلفى بود، نه فشار اسماعيليان حاكم؛زيرا در جاى جاى مصر فاطمى، معتزليان و مذهبهاى ديگر و حتى حنبليان آوازه‏اى داشتند.

مؤلف كه در ميان مرزهاى دو قدرت بغداد و قاهره در آمد و شد بوده، گرايش فرهنگى و خردگرايى ملتها را نيز در شمار خواص جغرافيايى منطقه ياد مى‏كند و آنها را با يكديگر مى‏سنجد، تا آنجا كه درباره مردم سوريه مى‏گويد: در خرد و دانش مانند ايرانيان نيستند، برخى مرتد شده‏اند و برخى از ترس جزيه مسلمان مانده‏اند. در اين كتاب حتى به عادات ناپسندى كه بر خلاف آيين اسلام در برخى سرزمينها مرسوم گشته، اشاره شده است، از جمله پرورش دادن سگ در مصر، خوردن گوشت سگ و خريد و فروش آشكار آن و دو شوهر داشتن زن.

احسن التقاسيم نخستين بار توسط اشپرنگر كشف، و نسخه خطى آن به اروپا برده شد. وى اين كتاب را مهم‏ترين كتاب جغرافيايى جهان معرفى مى‏كند، اما كرامرس با نظرى محتاطانه‏تر آن را اصيل ترين كتاب جغرافيا به زبان عربى شمرده است. مورخان، كتاب احسن التقاسيم را در حلقه‏هاى تكاملى جغرافياى اسلامى پس از اصطخرى و ابن حوقل، سومين حلقه از مكتب ابو زيد بلخى شمرده‏اند. نسخه‏هاى اوليه احسن التقاسيم همانند كتابهاى اصطخرى و ابن حوقل نقشه‏هايى در بر داشت و ميلر خاورشناس، آن نقشه‏ها را در كتاب «نقشه‏هاى عربى» در اشتوتگارت در سالهاى 1926-1931 م چاپ كرد.

به گفته كراچكوفسكى، مقدسى آنگاه كه احسن التقاسيم را نوشت، آن را در دو نسخه فراهم كرد. يكى از آنها همان است كه مقدسى در 375 ق تأليف آن را به پايان برده، و دومى نسخه‏اى است كه در 378 ق آن را كامل كرده و اين همان است كه ياقوت حموى از آن سود جسته است. مؤلف نسخه اولى را به سامانيان و دومى را به فاطميان پيش كش كرده است.

تمامى آگاهى ناشران اين كتاب، بر اساس دو نسخه آن است كه در برلين و استانبول نگهدارى شده، و نسخه‏هاى جديدتر، از روى آن نوشته شده است. به نظر مى‏رسد كه نسخه استانبول كهن‏تر از نسخه برلين است. نسخه برلين به مردى به نام ابو الحسن على بن حسن پيش كش شده است. در اين نسخه از سامانيان به نيكى بيشترى ياد شده است. اين پيش كش در نسخه استانبول ديده نمى‏شود. اين نسخه به خامه نسخ حسن بن احمد بن محمود بن كمال در رجب 658 ق در 232 برگ 15 سطرى است و فيلم آن در كتابخانه مركزى دانشگاه تهران محفوظ است. نام كتاب در اين نسخه المسافات و الولايات ياد شده كه عنوان عمومى كتب جغرافى در آن روزگار است. باسورث به نقل از مجير الدين عليمى (860-927 ق) در الانس الجليل بتاريخ القدس و الخليل مى‏گويد كه از كتاب مقدسى به صورت البديع فى تفصيل مملكة الاسلام ياد كرده است، اما در نسخه ناقص چاپ اين اثر (عمان، 1973 م) مطلب مورد نظر يافت نشد. دخويه نخستين بار اين كتاب را در 1877 م با تعليقات و پيش گفتارى كوتاه در «مجموعه جغرافياى عربى» به چاپ رساند. وى مجددا احسن التقاسيم را پس از بازنگرى ماركوارت و مقابله با نسخه استانبول در 1906 م در ليدن منتشر ساخت. احسن التقاسيم همچنين اولين بار توسط دو تن به نامهاى رنكينگ و آزو به انگليسى ترجمه و در كلكته (1897-1901 م) به چاپ رسيد. همچنين بخشهايى از اين كتاب توسط كرمر (1877 م) ، نالينو (1895 م) و كراچكوفسكى (1937 م) ترجمه شده است. علينقي منزوي در سال 1361 شمسي احسن التقاسيم را به فارسي برگرداند.

 

مآخذ

احسن التقاسيم في معرفت الاقاليم، ابوعبدالله محمد بن احمد مقدسي، ترجمه علينقي منزوي، تهران، انتشارات كومش، چاپ دوم، 1385.

تاريخ نوشته هاي جغرافيايي در جهان اسلامي، ايگناتي يوليانوويچ كراچوكوفسكي، ترجمه ابوالقاسم پاينده، تهران، انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ دوم، 1384.

دايره المعارف بزرگ اسلامي، جلد 6.

سايت تخصصي تاريخ اسلام، محمد ثابت، tarikheslam.com